بیژن محمدی*
دانشیار دانشکده مهندسی مکانیک – دانشگاه علم و صنعت ایران تهران – ایران |
امیر قلمبر دزفولیکارشناسی ارشد مهندسی شیمی – شرکت درین کاشت مانا
تهران – ایران
|
احسان عنبرزادهدانشجوی مقطع دکتری مهندسی مکانیک – دانشگاه علم صنعت ایران
تهران – ایران ehsan_anbarzadeh98@cmps2.iust.ac.ir |
علی عسگر ملک التجاری
دندانپزشک – شرکت درین کاشت مانا تهران – ایران aliasgarmalekaltejarimaghaleh@gmail.com |
چکیده
یک رویه بسیار مهم در بدن انسان ساخت استخوان جدید و یکپارچگی میباشد. یکپارچگی یا زیست سازگاری، یک مرحله ی پر اهمیت در پروسه ی قرار دادن ایمپلنت دندانی میباشد. فیکسچر که در زیر بافت لثه، در داخل استخوان فک قرار میگیرد تا همانند ریشه یک دندان طبیعی عمل کند، به دلیل خاصیت یکپارچگی و زیستپذیری با بدن، جوش میخورد. همان طور که از نتایج این پژوهش مشاهده میشود، روش آماده سازی سطح SLA، SLActive و HA نسبت به دیگر روشهای آمادهسازی سطح در هفتههای پس از جراحی سریعتر با استخوان فک بیمار پیوند برقرار میکنند و از این لحاظ نسبت به روشهای دیگر، بهتر می باشند. در این میان، سرعت جذب ایمپلنت تیتانیومی به استخوان در روش آماده سازی سطح SLActive نسبت به روش SLA، در بازه زمانی دو تا هشت هفته ای پس از جراحی حدود 20 تا 22 درصد افزایش مییابد که این امر به دلیل سرعت یکپارچگی و زیست سازگاری بالای این روش نسبت به همه ی روش های آماده سازی سطح ایمپلنت تیتانیومی دیگر با دندان میباشد. این در حالی است که پس از گذشت زمانهای حیاتی دو هفته ای و چهار هفته ای پس از جراحی اما، این روش HA میباشد که با سرعت بیشتری سطح ایمپلنت تیتانیومی را با استخوان فک جوش میدهد. به ترتیب نیز روشهای آماده سازی سطح: SL، TPSو RBM از منظر زیست سازگاری و سرعت اتصال سطح ایمپلنت با دندان در رتبه های بعدی قرار خواهند گرفت.
واژگان كليدي: پروتز ایمپلنت دندان، آماده سازی سطح ایمپلنت، اتصال استخوان به ایمپلنت
1- مقدمه
ایمپلنتهای دندانی به عنوان یک روش موثر و ایمن در نظر گرفته میشود که هم به لحاظ عملکردی و هم به لحاظ قابل پیش بینی بودن، نسبت به پروتزهای دندانی مرسوم، از امتیاز بالاتری برخوردار میباشند. اولین بار، دکتر برانمارک در سال ۱۹۶۵ میلادی از ایمپلنت دندانی با جنس فلز تیتانیوم، به عنوان مادهای که از خاصیت زیست سازگاری و خاصیت یکپارچگی در دهان انسان برخوردار است، استفاده نمود و پس از آن تحقیقات و مطالعات زیادی در دنیا در این زمینه شکل گرفت. به طوری که در 20 سال گذشته، میزان درمانهاي ایمپلنت دندانی در سراسر دنیا به تعداد بیش از یک میلیون ایمپلنت در هر سال رسیده است. سازمانهای متعدد دستورالعملهايی براي استاندارد سازي مواد به کار رفته در ساختار ايمپلنت ارائه نموده اند. عوامل متعددي ميتوانند بر يک درمان موفق با ايمپلنت دنداني تاثيرگذار باشند، از مهمترين اين عوامل ميتوان به تاثير طراحي هندسي ايمپلنت بر استحکام فصل مشترک ايمپلنت – استخوان و خواص مکانيکي نوع ماده به کار رفته در ساخت ايمپلنت اشاره کرد. همچنين امروزه پژوهشهاي بسياري در زمينهی بهبود خواص مکانيکي ايمپلنتهاي نانوساختار در حال انجام است. لازمه ی بررسي عوامل موثر در استحکام ايمپلنتها از ديدگاه طراحي هندسي و انتخاب مواد، شناخت ساختمان ايمپلنت و سيستمهاي بارگذاري در محيط دهان است.جراحی ایمپلنت به سه صورت که شامل جراحی عادی، جراحی فوری و اصطلاحا بدون جراحی در فک انجام میشود. در پروسه ی رایج و متداول ایمپلنت دندان، کمترین زمان برای تکمیل دوره ایمپلنت که شامل جراحیها و قرار دادن تاج دائمی میباشد، انجام میپذیرد که در حالت معمول فک پایین تقریبا پنج ماه و در فک بالا تقریبا شش ماه زمان میبرد. در این روش، دو جراحی لازم است که بین آنها سه الی شش ماه فاصله زمانی باید باشد(Hallman,2002). در پروسهی ایمپلنت فوری که به ندرت استفاده میشود، دندانپزشک میتواند تمام مراحل ایمپلنت دندان را در یک جلسه انجام دهد. این کار میتواند با توجه به شرایط زمانی خاص، هزینه بیشتر و به ویژه در شرایط مساعد استخوانی بیمار، امکانپذیر باشد که البته ریسک شکست درمان را تا 20% افزایش خواهد داد(Mendonça,2008). در روش سوم که به کاشت فیکسچر بدون برش لثه معروف است، ابتدا با استفاده از تصاویر اسکن دهان، فک بیمار در نرم افزار شبیه سازی میشود و مناسبترین موقعیت کاشت فیکسچر با اطلاع از نوع فک بیمار و محل سینوس و عصب معین میگردد. سپس قطعه ای طراحی میشود که در واقع راهنما یا نویگیشن جراحی است(Shalabi,2006). این قطعه طبق تصاویر گرفته شده، طراحی و مکانهاییکه نیاز به کاشت فیکسچر و دریل کردن را دارند، مشخص میکند. نویگیشن داخل دهان بیمار فیکس میشود و دندانپزشک، جراحی را آغاز میکند. در این روش محل قرارگیری فیکسچر، با دقت بالا به اندازه قطر فیکسچر پانچ میشود(Anil,2011). به طور کلی انجام عملیات ایمپلنت دندان، دارای یک بازه سنی مشخص است که در خانمها از سن پانزده سالگی و در آقایان از سن هجده سالگی به بعد که فک به طور کامل رشد خود را کرده است، قابل انجام میباشد. هنگامی که استخوان کافی در فک وجود داشته باشد تا فیکسچر را به خوبی نگه دارد، جراحی برای مرحله اول که شامل کاشت ایمپلنت میباشد، آماده است. برش کوچکی در لثه (جایی که قرار است تا فیکسچر کار گذاشته شود)، ایجاد میشود. سپس، به وسیله دریل مخصوص، یک سوراخ ایجاد شده و فیکسچر به همراه پیچ پوششی خود قرار میگیرند و لثه، بخیه زده میشود. پس از مدت چهار الی هفت ماه استخوان و فیکسچر با هم آمیخته و یکپارچگی بین آنها ایجاد شده و به عبارتی جوش میخورند(Rupp,2011). پس از اتمام دوره بهبودی جراحی نخست، نوبت به جراحی دوم میرسد. برش جدیدی در لثه داده میشود تا سر ایمپلنتها نمایان گردد. پس از نمایان شدن سر ایمپلنت، یک کلار یا اصطلاحا هیلینگ کپ (قطعه گرد فلزی که لثه را از سر فیکسچر دور نگه میدارد)، در قسمت بالایی فیکسچر پیچ میشود که به ترمیم بافتهای اطراف لثه کمک میکند. کلار به مدت ده الی چهارده روز، بر روی فیکسچر میماند(Wennerberg,2011). پس از اینکه بافت لثهی اطراف هیلینگ کپ ترمیم شد؛ هیلینگ کپ، برداشته میشود. سپس ایمپرشن کوپینگ روی فیکسچر بسته میشود تا قالب گیری انجام پذیرد. در نهایت ایمپرشن کوپینگ باز شده و اباتمنت به روی فیکسچر، محکم پیچ میشود. پس از اتصال اباتمنت به فیکسچر، تاج موقت، روی اباتمنت قرار خواهد گرفت. در بعضی موارد، ممکن است اباتمنت و تاج دندان موقت، پس از نمایان شدن سر فیکسچر در جراحی دوم، همزمان کار گذاشته شود که دیگر نیازی به هیلینگ کپ نمیباشد(Mamalis,2011). تاج موقت به مدت چهار تا شش هفته قرار خواهد داشت. لثه اطراف آن التیام مییابد و مانند لثه اطراف دندانهای طبیعی خواهد شد. تاج موقت، نسبت به تاج دائمی از مواد نرمتری ساخته شده است. مواد نرمتر به محافظت از ایمپلنت در برابر فشار ناشی از جویدن کمک میکند و به استخوان فک فرصت میدهد تا به تدریج قویتر شود و استحکام یابد(Alfarsi,2014). هنگامی که تاج موقت در دهان قرار دارد، تاج دائمی در آزمایشگاه قالبگیری شده و نهایتا پس از سه هفته، تاج دائم کارگذاری خواهد شد(Schlegel,2013). با پیشرفت علم و تکنولوژی، روشهای نوینی جایگزین استفاده از دندان به صورت مصنوعی شده است که این تکنیکها علاوه بر حفظ زیبایی دندان، جایگزین مناسبی برای رفع مشکلات دست دندانهای مصنوعی در گذشته میباشند(Elkhaweldi,2014). در واقع ايمپلنتهاي دنداني تثبيت کنندههايي هستند که به عنوان جايگزين براي ريشهی دندان طبيعي از دست رفته استفاده ميشوند. استخوان اطراف ایمپلنت نقش کلیدي در حمایت و حفظ پایداری ایمپلنت دارد و از بین رفتن تدریجی آن موجب کاهش پایداری آن میشود. تحقیقات ثابت کرده است که با افزایش سطح تماس بین استخوان و ایمپلنت، میتوان تحلیل استخوان فک را به حداقل رساند(Jinno,2004). خوشبختانه امروزه به کمک روشهای نوین دندانسازی مصنوعی، مشکلات بیدندانی به نحو مناسبتری برطرف شده است. ایمپلنت دندان نیز یکی از آخرین دستاوردهای جدید در علم دندانپزشکی میباشد که میتواند دندانهای از دست رفته را به صورت تضمین شدهای بازگرداند(Lin,2011). ایمپلنتهای دندانی به عنوان یک روش موثر و ایمن در نظر گرفته میشود که هم به لحاظ عملکردی و هم به لحاظ قابل پیش بینی بودن، نسبت به پروتزهای دندانی مرسوم، از امتیاز بالاتری برخوردار میباشند. اولین بار، دکتر برانمارک در سال ۱۹۶۵ میلادی از ایمپلنت دندانی با جنس فلز تیتانیوم، به عنوان مادهای که از خاصیت زیست سازگاری و خاصیت یکپارچگی در دهان انسان برخوردار است، استفاده نمود و پس از آن تحقیقات و مطالعات زیادی در دنیا در این زمینه شکل گرفت(Gangappa,2016). ایمپلنت در ایران، به تدریج از دهه ١٣۶٠ خورشیدی به علت احتیاج ایجاد شده پس از دوران جنگ تحمیلی و نیاز جانبازان و مجروحین برای جایگزینی دندانهای از دست رفته، رواج یافت و به دلیل استقبال از عملکرد آن، امروزه رشد و توسعه چشمگیر آن در مجامع پزشکی و علمی ایران دیده میشود(Roy,2011). این رشد فزاینده ناشی از این واقعیت است که بیماران به مرور پذیرفتهاند که با استفاده از ایمپلنتهاي دندانی، نه تنها دندانهاي از دست رفته، به بهترین وجهی جایگزین میشوند، بلکه مشکلاتی نظیر جویدن نامناسب، بدي تکلم و حتی عدم اعتماد به نفس که اکثرا در درمانهایی نظیر پروتز کامل یا پارسیل مشاهده میشود، به نحو مناسبی جبران میگردد(Hisbergues,2009). از طرف دیگر میبایستی اذعان کرد که این رشد فزاینده براي قرار دادن ایمپلنت، باعث شده است که به مرور زمان بر تعداد دندان پزشکانی که تمایل به استفاده از این روش در کلینیک شخصی خود دارند، نیز افزوده شود. به طوری که در 20 سال گذشته، میزان درمانهاي ایمپلنت دندانی در سراسر دنیا به تعداد بیش از یک میلیون ایمپلنت در هر سال رسیده است(Apratim,2015). سازمانهاي متعدد دستورالعملهايي براي استاندارد سازي مواد به کار رفته در ساختار ايمپلنت ارائه نمودهاند. عوامل متعددي ميتوانند بر يک درمان موفق با ايمپلنت دنداني تاثيرگذار باشند، از مهمترين اين عوامل ميتوان به تاثير طراحي هندسي ايمپلنت بر استحکام فصل مشترک ايمپلنت – استخوان و خواص مکانيکي نوع ماده به کار رفته در ساخت ايمپلنت اشاره کرد.
2. روش تحقیق
پروتز به معنای اندام مصنوعی یا اعضای مصنوعی میباشد که جایگزین اندام یا عضو از دست رفته در بدن میشود. پروتز دندان نیز به معنی دندان مصنوعی یا تعویض دندان میباشد. انواع پروتز دندان شامل: پروتز متحرک، پروتز ثابت و پروتز ایمپلنت میباشد که هر کدام انواع مختلف مربوط به خود را دارند. ایمپلنت، مجموع قطعاتی است که با جراحی، در داخل فک ثابت میشود و روی آن دندان مصنوعی قرار میگیرد تا در نهایت ظاهری مشابه با دندان طبیعی پیدا نماید. قرار دادن ایمپلنت در فک، پس از اتمام جراحی، شامل چهار جزء: ایمپلنت، اباتمنت، پیچ اباتمنت و تاج میباشد. پایه ایمپلنت یا اصطلاحا فیکسچر، در استخوان فک بالا یا پایین قرار داده میشود و به عنوان ریشه مصنوعی دندان عمل خواهد کرد. پس از کارگذاری ریشه ایمپلنت، بلافاصله پیچ پوششی بر روی آن قرار میگیرد تا مانع از ورود بزاق دهان، خون و یا هر نوع آلودگی و باکتری به داخل ایمپلنت شود و در زمان قرار دادن اباتمنت، این پیچ برداشته میشود(Qiang,2013). یک رویه بسیار مهم در بدن انسان ساخت استخوان جدید و یکپارچگی میباشد. یکپارچگی یک مرحله ی پر اهمیت در پروسه ی قرار دادن ایمپلنت دندانی میباشد. فیکسچر که در زیر بافت لثه، در داخل استخوان فک قرار میگیرد تا همانند ریشه یک دندان طبیعی عمل کند، به دلیل خاصیت یکپارچگی با بدن، جوش میخورد(Strassler,2007). در واقع، بدن، همان حالتی را تجربه میکند که در حال ترمیم یک استخوان شکسته باشد. یکپارچگی، واکنش طبیعی بدن در برابر قرار دادن ایمپلنت میباشد. در حقیقت یکپارچگی رویه ای است که اجازه میدهد ایمپلنت جزئی دائمی از فک گردد(Heimann,2015). این پایه فلزی به دلیل خاصیت غیر مغناطیسی و مقاومت بالایی که در برابر اکسیژن، ترکیبات اسیدی و نمک دارد، هنگام قرارگیری درون استخوان فک، جسم خارجی و مشکل ساز تلقی نمیشود و با محیط فک بیمار، سازگار است(Stellingsma,2004). از ایمپلنتهای ابتدایی، میتوان به ایمپلنتهایی از جنس فولاد ضد زنگ اشاره نمود که با استخوان بدن سازگار بودند، اما یکپارچگی ایجاد نمیکردند و در نتیجه پس از مدتی، به دلیل لق شدگی یا خوردگی و ساییدگی، باید خارج میشدند. امروزه ایمپلنتها از یک پایه تیتانیومی و یا بعضا از زیرکونیا ساخته میشوند که به دلیل سازگار بودن جنس آن با محیط دندان، حساسیتی ایجاد نمیکنند(Natali,2010). جراحی ایمپلنت به سه صورت: جراحی عادی، جراحی فوری و اصطلاحا بدون جراحی در فک انجام میشود. در پروسهی رایج و متداول ایمپلنت دندان، کمترین زمان برای تکمیل دوره ایمپلنت که شامل جراحیها و قرار دادن تاج دائمی میباشد، انجام میپذیرد که در حالت معمول فک پایین تقریبا پنج ماه و در فک بالا تقریبا شش ماه زمان میبرد. در این روش، دو جراحی لازم است که بین آنها سه الی شش ماه فاصله زمانی باید باشد(Hariprasad,2015). در پروسهی ایمپلنت فوری که به ندرت استفاده میشود، دندانپزشک میتواند تمام مراحل ایمپلنت دندان را در یک جلسه انجام دهد. این کار میتواند با توجه به شرایط زمانی خاص، هزینه بیشتر و به ویژه در شرایط مساعد استخوانی بیمار، امکانپذیر باشد که البته ریسک شکست درمان را تا 20% افزایش خواهد داد. در روش سوم که به کاشت فیکسچر بدون برش لثه معروف است، ابتدا با استفاده از تصاویر اسکن دهان، فک بیمار در نرم افزار شبیه سازی میشود و مناسبترین موقعیت کاشت فیکسچر با اطلاع از نوع فک بیمار و محل سینوس و عصب معین میگردد(Fabbro,2012). سپس قطعهای طراحی میشود که در واقع راهنما یا نویگیشن جراحی است. این قطعه طبق تصاویر گرفته شده، طراحی و مکانهاییکه نیاز به کاشت فیکسچر و دریل کردن را دارند، مشخص میکند. نویگیشن داخل دهان بیمار فیکس میشود و دندانپزشک، جراحی را آغاز میکند. در این روش محل قرارگیری فیکسچر، با دقت بالا به اندازه قطر فیکسچر پانچ میشود(Lan,2012). به طور کلی انجام عملیات ایمپلنت دندان، دارای یک بازه سنی مشخص است که در خانمها از سن پانزده سالگی و در آقایان از سن هجده سالگی به بعد که فک به طور کامل رشد خود را کرده است، قابل انجام میباشد(Sul,2003). شکل (1)، اجزای قرار گرفته ایمپلنت در لثه بیمار، پس از پایان اتمام جراحی ایمپلنت به صورت شماتیک مجزا و ترکیب شده درون لثه را نشان میدهد.
شکل (1): اجزای تشکیلدهنده ایمپلنت به صورت مجزا و ترکیب شده
امروزه ایمپلنت دندان بهترین جایگزین برای دندانهای از دست رفته میباشد. نکته قابل توجه در مورد ایمپلنت، آن است که اگر پس از قرار گرفتن در فک به طور صحیح از آن نگهداری شود، ماندگاری بسیار بالایی نیز خواهد داشت. پایه ایمپلنت یا اصطلاحا فیکسچر، در استخوان فک بالا یا پایین قرار داده میشود و به عنوان ریشه مصنوعی دندان عمل خواهد کرد. یک رویه بسیار مهم در بدن انسان ساخت استخوان جدید و یکپارچگی میباشد. فیکسچر که در زیر بافت لثه، در داخل استخوان فک قرار میگیرد تا همانند ریشه یک دندان طبیعی عمل کند، به دلیل خاصیت یکپارچگی با بدن، جوش میخورد. در واقع، بدن، همان حالتی را تجربه میکند که در حال ترمیم یک استخوان شکسته باشد. این پایه فلزی به دلیل خاصیت غیر مغناطیسی و مقاومت بالایی که در برابر اکسیژن، ترکیبات اسیدی و نمک دارد، هنگام قرارگیری درون استخوان فک، جسم خارجی و مشکل ساز تلقی نمیشود و با محیط فک بیمار، سازگار است. از ایمپلنتهای ابتدایی، میتوان به ایمپلنتهایی از جنس فولاد ضد زنگ اشاره نمود که با استخوان بدن سازگار بودند، اما یکپارچگی ایجاد نمیکردند و در نتیجه پس از مدتی، به دلیل لق شدگی یا خوردگی و ساییدگی، باید خارج میشدند. امروزه ایمپلنتها از یک پایه تیتانیومی و یا بعضا از زیرکونیا ساخته میشوند که به دلیل سازگار بودن جنس آن با محیط دندان، حساسیتی ایجاد نمیکنند. همچنین پیچ پوششی (کلار) یک قطعه موقتی است که در ابتدای جراحی، از ورود هرگونه باکتری و خون به داخل فیکسچر جلوگیری میکند و در هنگام کارگذاری اباتمنت بر روی فیکسچر، این قطعه برداشته خواهد شد. در برخی موارد از ایجاد میکرو رزوهها در قسمت فوقانی فیکسچر بهرهبرده میشود که این میکرو رزوهها به نفوذ و یکپارچگی بهتر فیکسچر با استخوان کمک میکنند. در واقع وجود این میکرو پیچها در ناحیه گردن فیکسچر، باعث سازماندهی استرس منتقل شده به استخوان لثه و همچنین کاهش ریزش استخوان در ناحیه بالایی لثه خواهد شد که این امر نهایتا موجب یکپارچگی بهتر و بیشتر فیکسچر با لثه در این ناحیه حساس خواهد شد. اتصال اباتمنت به ایمپلنت به انواع مختلف: شش ضلعی داخلی و خارجی، هشت ضلعی داخلی و خارجی و مورس تِیپِر (مخروطی) انجام میشود. مهمترین شرط اتصال پروتز این است که اولا اتصال باید به نحوی باشد که محل اتصال کاملا یکپارچه و محکم باشد و هر بار که لازم است بتوان اجزاء را دقیقا در همان جهت، جایگزین کرد. دوما باید امکان اتصال پروتزهای مختلف وجود داشته باشد و در موارد اشتباه در جایگذاری امکان اصلاح جهت وجود داشته باشد. در حال حاضر اتصال شش ضلعی با نتایج قابل پیش بینی و مناسبتری، به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. اتصال شش ضلعی برای ایجاد ثبات بیشتر و افزایش استقامت اتصال بین اباتمنت و ایمپلنت طراحی شده است. در این طراحی ارتفاع عمودی پلتفرم کاهش مییابد تا به اتصال بهتر پروتز کمک کند. اتصال شش ضلعی داخلی از اتصال شش ضلعی خارجی نیز بهتر بوده و دچار شل شدن کمتر پیچ اباتمنت میشود، سیل میکروبی بهتری را نسبت به نوع مورس تیپر ایجاد میکند. اباتمنت نیز در واقع ایمپلنت را به تاج دندان متصل میکند. عموما این قسمت، به وسیلهی پیچ اباتمنت، به ایمپلنت متصل میگردد. شکل اباتمنت مانند یک دندان بریده شده میباشد تا تاج، روی آن سوار شود. اباتمنتهای آماده یا از پیش ساخته، در انواع، اندازه و شکلهای مختلفی وجود دارند و همراه با ایمپلنت دندان به فروش میرسند. اباتمنت همیشه صاف و موازی با پایه ایمپلنت کار گذاشته نمیشود. هدف از طراحی اباتمنت زاویهدار، قرارگیری موازی دندانها با یکدیگر میباشد. اباتمنتهای سفارشی نیز، متناسب با شرایط خاص بیمار، ساخته میشوند که پس از اتصال به ایمپلنت، قالبگیری شده و تاج مصنوعی دندان برایش طراحی و ساخته میشود. پیچ اباتمنت، از داخل اباتمنت به داخل ایمپلنت رفته و اباتمنت را به فیکسچر، متصل نگه میدارد. پیچ اباتمنت نیز از جنسهای مختلفی مانند تیتانیوم، طلا و بعضا مواد دیگری ساخته میشود. این پیچها همچنین بر اساس نوع اتصال اباتمنت به فیکسچر، به دو دسته پیج اباتمنت اتصال داخلی و پیچ اباتمنت اتصال خارجی تقسیمبندی میشوند. نهایتا تاج دندان به روی اباتمنت پیچ شده یا چسبانده میشود. در جدول (1)، مقایسهای بین خواص مکانیکی استخوان فک و گریدهای یک تا پنج آلیاژ تیتانیوم آورده شده است.
جدول (1): مقایسه خواص مکانیکی استخوان فک و گریدهای یک تا پنج آلیاژ تیتانیوم
ماده | استحکام تسلیم (مگاپاسکال) | استحکام کششی (مگاپاسکال) | مدول یانگ (گیگاپاسکال) | الانگیشن
(درصد) |
استخوان فک (با تراکمهای متفاوت) | – | 1-20 | 150-400 | – |
تیتانیوم خالص | 692 | 785 | 116 | 54 |
آلیاژ تیتانیوم گرید 1 | 170 | 240 | 103 | 25 |
آلیاژ تیتانیوم گرید 2 | 275 | 345 | 103 | 20 |
آلیاژ تیتانیوم گرید 3 | 380 | 450 | 103 | 18 |
آلیاژ تیتانیوم گرید 4 | 483 | 550 | 103 | 15 |
آلیاژ تیتانیوم گرید 5 | 860 | 930 | 113 | 10 |
یکی از زمینه های مهم مورد بررسی در ارتباط با ایمپلنت دندان در این حوزه، آمادهسازی سطح فیکسچر میباشد. اهمیت این موضوع به این علت میباشد که افزایش کیفیت سطح فیکسچر ایمپلنت و آماده تر شدن آن در هنگام کارگذاری ایمپلنت در لثه، باعث افزایش درصد اتصال و استخوانسازی هرچه بهتر فیکسچر با لثه و استخوان فک خواهد شد. یکی از دلایل اصلی برای تغییرات سطح ایمپلنتها، کاهش زمان جوش خوردن آنها میباشد. ساختار و سطح انواع فیکسچر بر روی تعامل میان فلز و بافتهای زنده تاثیر گذار خواهد بود. یکی از دلایل اصلی برای تغییرات سطح ایمپلنتها، کاهش زمان جوش خوردن آنها می باشد. زبری سطح، باعث بالا رفتن (TGF-B) که یک هورمون رشدی است، خواهد شد و مستقیما باعث افزایش یکپارچه سازی میشود. روشهای آماده سازی سطوح مختلفی برای افزایش جوش خوردن و یکپارچگی ایمپلنت به استخوان فک در دهه های گذشته مورد آزمایش قرار گرفتهاند که در ادامه به کاربردیترین آنها پرداخته شده است.
- آماده سازی سطح ایمپلنت به روش SLA و SLActive: سطح SLA برگرفته از عبارت Sand blasted Long grit Acid etched است که روشی برای سند بلاست کردن ایمپلنت میباشد. حرف S مخفف Sand blast که در اینجا به معنای پاشش ذرات آلومینا میباشد. حرف L مخفف Large grit به معنای دانههای درشت سند بلاست و حرف A مخفف Acid etched است که به معنای شست و شوی اسیدی میباشد. در این روش، تیتانیوم بعد از سند بلاست شدن، برای اسید شویی ارسال میشود. اسید شویی توسط اسید هیدروکلریک و اسید سولفوریک انجام میشود. نتیجه آن خشونت سطحی ایده آل و جوش خوردن بهتر فیکسچر به استخوان و از بین رفتن مواد بر روی سطح فیکسچر میباشد. در این مرحله، برای اینکه داخل فیکسچر آسیب نبیند، باید سطح داخلی آن توسط تفلون پوشانده شود که انجام این مرحله مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی میباشد]83[. در کنار این روش، روش دیگری به نام SLActive که مختصر شدهی عبارت Sand blasted Long grit Acid etched Active میباشد، نیز وجود دارد. در روش آماده سازی سطح SLActive، با افزایش کانی سازی، به تشکیل استخوان سرعت بیشتری بخشیده میشود و اتصال استخوان با ایمپلنت[3]، بهتر انجام میپذیرد. ایمپلنتهای دندانی با پوششهای سطحی SLA و SLActive به یک روش تولید میشوند. تنها تفاوت آنها در آخرین مرحله فرایند تولیدشان نهفته است. ایمپلنتهای SLA پس از سند بلاست و شست و شوی اسیدی یا اصطلاحا اچ کردن، خشک شده و آماده استفاده میباشند. در حالیکه ایمپلنتهایSLActive ، پس از اچ کردن، تحت شرایط محافظت گاز و در محلول 9/0 درصد از NaCl (محلول نمکی) که ایزوتونیک است (به این معنی که نه باعث تورم سلولها میشود نه سبب چروکیدگی آنها)، ذخیره میشود. نکته اساسی در بهبود ایمپلنت دندان، نحوه شکلگیری لخته خون بر روی ایمپلنت است. ویژگیهایی مانند فعالیت شیمیایی بالا و آبدوستی سطحSLActive ، سطح وسیعتری برای جذب پروتئین خون ایجاد میکند. این حالت ایدهآلترین وضعیت برای تشکیل لخته خون و شروع فرآیند بهبود است. این تکنولوژی زمان شش تا هشت هفتهای بهبود در SLA را به سه تا چهار هفته کاهش میدهد. معمولا عدم موفقیت در ایمپلنت دندان، در مراحل اولیه بهبود، یعنی دو الی چهار هفته اول پس از کاشت ایمپلنت رخ میدهد. سطح SLActive همچنین میتواند در موارد ابتلا به پوکی استخوان، ترمیم و پیوند استخوان با فیکسچر را سرعت بخشد.
- آماده سازی سطح ایمپلنت به روش RBM: روش RBM، بر گرفته از Resorbable Blast media بوده و به معنای آن است که عمل سند بلاست در محیطی گرم و تحت فشار انجام میشود که این امر باعث افزایش تاثیر این عملیات میشود و بقایای کمتری از ماده سند بلاست بر روی فیکسچر بجا میماند. در واقع تکنیکRBM ، مشابه تکنیک SLA میباشد با این تفاوت که در این تکنیک،هیدروکسی آپاتیت مشتق شده از بتا-تری کلسیم پیروفسفات و کلسیم پیروفسفات تحت فشار بسیار زیاد بر روی سطح فیکسچر پاشیده میشود.
- آماده سازی سطح CA برگرفته از Calcium SA: برای تهیه سطح CA، به منظور فعالسازی سطح تیتانیوم بعد از به دست آوردن سطح سند بلاست شده (SA)، فیکسچر در محلول کلسیم کلراید (CACl2) قرار داده میشود. این سطح قادر به جذب خون و پروتئینهای موجود در آن است به طوری که باعث افزایش اتصال سلولهای استخوان میشود و در نتیجه باعث افزایش تمایز آنها به یکپارچگی، تکثیر و استخوانسازی میشود.
- آماده سازی سطح HA: سطح HA که برگرفته از Hydroxyapatite-SA است، برای کاشت ایمپلنت در استخوانهای ضعیف و چگالی کم و همچنین کاشت فوری در حفره دندان کشیده شده، ایده آل میباشد. هیدروکسی آپاتیت مادهای است که قابلیتیک اتصال قوی بین استخوان و ایمپلنت را دارد. سطح HA، پوششی از هیدروکسی آپاتیت به ضخامت ۳۰ الی ۶۰ میکرومتر بر روی سطح RBM میباشد. از مزیتهای این سطح، زیست سازگاری بیشتر آن و همچنین افزایش استخوانسازی نسبت به RBM میباشد. هیدروکسی آپاتیت عموما یک لایه از کلسیم و فسفات بر روی ایمپلنت میباشد که میتواند بر روی فلز به روشهای مختلف اعمال گردد. مواد کلسیم فسفاتی و هیدروکسی آپاتیت به خاطر تشابه از نظر ترکیب شیمیایی با بافت استخوانی و زیست سازگاری آنها و ایجاد نکردن تورم و واکنش التهاب زا و داشتن استعداد در تولید سلولهای استخوانی، استفاده میشوند. سطح BA که مخفف عبارت Bio-Hydroxyapatite میباشد در نتیجهی پوشانده شدن لایهای نازک از هیدروکسی آپاتیت بر روی سطح سند بلاست شده به دست میآید. این روش، باعث افزایش استخوانسازی و در نتیجه افزایش ثبات اولیه ایمپلنت میگردد. یکی دیگر از مزیتهای این روش، جذب و حذف پوشش هیدروکسی آپاتیت و عدم پوسته پوسته شدن آن در طولانی مدت میباشد.
- سطح پلاسمای اسپری شده (TPS): تیتانیم پلاسمای اسپری شده یا TPS که مخفف عبارت Titanium Plasma Spray میباشد، به ایمپلنت اجازه میدهد که پوششی با ضخامت تقریبا 40-50 میکرون داشته باشد. این پروسه توسط تزریق فرم پودری تیتانیوم درون یک تورچ پلاسمایی در دماهای بسیار بالا صورت میپذیرد. این ذرات در نهایت متراکم شده و متصل بر روی سطحانواع ایمپلنت میشوند که این امر باعث تحریک سلولهای استخوانساز خواهد شد. سطح سند بلاست و اسید شویی شده با ایمپلنتهای تیتانیوم پلاسمای اسپری، در چندین مطالعه حیوانی مقایسه شده است. نتایج رادیولوژیک این مطالعه نشان داد که ایمپلنتهای SLA بهتر از ایمپلنتهای TPS نتیجه میدهند و سطح SLA باعث افزایش تماس استخوانی بیشتری در مراحل اولیه نسبت به ایمپلنتهای TPS میشود. واژه استئواینتگریشن به صورت تجربی به عنوان تماس نزدیک مابین استخوان و ایمپلنت در برشهاي بافت شناسی توصیف میشود و در اصطلاح کلینیکی به عنوان ثبات یک ایمپلنت در استخوان میباشد. این ثبات بیولوژیکی، یک پیشنیاز براي پروتزهاي ایمپلنت دندانی و موفقیت بلند مدت آنها میباشد. فقدان استئواینتگریشن منجر به شکست یا لق شدگی ایمپلنت میشود که با عوامل متعدد در ضمن و بعد از مراحل درمان ایمپلنت میتواند ارتباط داشته باشد. در این راستا محققان، در پژوهشهای خود، از روشهای مختلفی به جهت افزایش خلل و فرج سطح فیکسچر و در نهایت فعالتر کردن این سطح برای اتصال هرچه بهتر آن به جهت استخوانسازی با لثه انجام دادند. از جملهی این روشهای آمادهسازی سطح فیکسچر ایمپلنت میتوان به روشهایی همچون: RBM، SA، HA، TPS، SL، SLActive اشاره نمود که به توضیح هر کدام از این روشها به طور مفصل در فصل اول پرداخته شده است. تفاوت هر کدام از این روشهای آمادهسازی سطح فیکسچر ایمپلنت، در نحوهی آمادهسازیهای نهایی بوده و اکثر این روشها در مراحل ابتدایی آمادهسازی سطح از قبیل سند بلاست کردن و … مانند یکدیگر انجام میشوند. روشهایی همچون RBM و SA، بیشتر در گذشته کاربرد داشته و مورد استفاده قرار میگرفتند؛ اما روشهای جدید دیگری همچون HA و SLActive، به دلیل سرعت و درصد بیشتر اتصال با استخوان لثه، امروزه بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. در شکل (2)، انواع روشهای انجام شده در حوزهی آمادهسازی سطح ایمپلنت دندان، بر اساس تعداد مقالات بینالمللی و معتبر انتشار یافته، دسته بندی و نشان داده شده اند.
شکل (2): روشهای انجام شده در حوزهی آمادهسازی سطح ایمپلنت دندان
در شکل (3) نیز درصد تمایل اتصال استخوان به سطح ایمپلنت برای روشهای انجام شده مختلف در حوزهی آمادهسازی سطح ایمپلنت دندان نشان داده شده است.
شکل (3): درصد تمایل اتصال استخوان به سطح ایمپلنت برای روشهای انجام شده مختلف در حوزهی آمادهسازی سطح ایمپلنت دندان
3- بحث و نتیجه گیری
تا به امروز مطالعات زیادی در زمینه ایمپلنت دندان در عرصههای مختلفی اعم از: جراحی فک و دندان، بیومکانیک، بیومواد، ایمونولوژی و میکروبیولوژی، علوم اعصاب دندانی، مراقبتهای بعد از جراحی ایمپلنت و … انجام شده است که با توجه به هدف این پژوهش، به بررسی مطالعات انجام گرفته در ایمپنت دندان از نگاه بیومکانیکی و مهندسی پزشکی پرداخته شده است. تمام روشهای آماده سازی سطح ایمپلنت دندان در شکل (2)، با توجه به درصد تمایل اتصال استخوان به ایمپلنت در هفتههای سپری شده پس از کارگذاری ایمپلنت در لثه بیمار نشان داده شده است. همان طور که مشاهده میشود، روش آمادهسازی سطح SLA و SLActive و HA نسبت به دیگر روشهای آمادهسازی سطح در هفتههای پس از جراحی سریع تر با استخوان فک بیمار پیوند برقرار میکنند و از این لحاظ نسبت به روشهای دیگر، بهتر میباشند. در این میان، روش آماده سازی سطح SLActive که در شرکت درین کاشت مانا نیز انجام میشود، به دلیل سرعت یکپارچگی استخوان فک با ایمپلنت در دو هفته اول که ریسک جراحی و لق شدن ایمپلنت در دهان بیمار در این بازه بیشتر وجود دارد؛ مناسبتر میباشد و روشهای آماده سازی سطح SLA و HA بعد از روش آمادهسازی سطح SLActive مورد توجه هستند.
4- تشکر و قدردانی
بدینوسیله از شرکت تولید کنندهی سیستمهای ایمپلنت درین کاشت مانا به جهت در اختیار قرار دادن اطلاعات، امکانات و نمونههای ایمپلنتی در رابطه با اهداف این پژوهش به اینجانبان و همچنین بابت همکاری و مشاهده خط تولید ایمپلنت این شرکت، تشکر نموده و از عنایات و حسن لطف دست اندر کاران این شرکت بسیار سپاسگزار هستیم.
منابع و مراجع
Hallman, Mats, Lars Sennerby, and Stefan Lundgren. “A clinical and histologic evaluation of implant integration in the posterior maxilla after sinus floor augmentation with autogenous bone, bovine hydroxyapatite, or a 20: 80 mixture.” International Journal of Oral and Maxillofacial Implants 17.5 (2002): 635-643.
Mendonça, Gustavo, et al. “Advancing dental implant surface technology–from micron-to nanotopography.” Biomaterials 29.28 (2008): 3822-3835.
Shalabi, M. M., et al. “Implant surface roughness and bone healing: a systematic review.” Journal of dental research 85.6 (2006): 496-500.
Anil, S., et al. “Dental implant surface enhancement and osseointegration.” Implant dentistry—a rapidly evolving practice (2011): 83-108.
Rupp, Frank, et al. “Wetting behavior of dental implants.” International Journal of Oral & Maxillofacial Implants 26.6 (2011).
Wennerberg, Ann, Silvia Galli, and Tomas Albrektsson. “Current knowledge about the hydrophilic and nanostructured SLActive surface.” Clinical, cosmetic and investigational dentistry 3 (2011): 59.
Mamalis, Anastasios A., and Spyridon S. Silvestros. “Analysis of osteoblastic gene expression in the early human mesenchymal cell response to a chemically modified implant surface: an in vitro study.” Clinical oral implants research 22.5 (2011): 530-537.
Alfarsi, Mohammed A., Stephen M. Hamlet, and Saso Ivanovski. “Titanium surface hydrophilicity enhances platelet activation.” Dental materials journal (2014): 2013-221.
Schlegel, K. A., et al. “Osseointegration of SLA ctive implants in diabetic pigs.” Clinical oral implants research 24.2 (2013): 128-134.
Elkhaweldi, A., et al. “The survival rate of RBM surface versus SLA surface in geometrically identical implant design.” J Oral Bio 1.1 (2014): 8-15.
Jinno, Tetsuya, et al. “Effects of calcium ion implantation on osseointegration of surface-blasted titanium alloy femoral implants in a canine total hip arthroplasty model.” The Journal of arthroplasty 19.1 (2004): 102-109.
Lin, Dong-Yang, and Xiao-Xiang Wang. “Preparation of hydroxyapatite coating on smooth implant surface by electrodeposition.” Ceramics International 37.1 (2011): 403-406.
Gangappa, Rajkumar, et al. “Hydroxyapatite Biosynthesis by a Serratia sp. and Application of Nanoscale Bio-HA in the Recovery of Strontium and Europium.” Geomicrobiology Journal 33.3-4 (2016): 267-273.
Roy, Mangal, Amit Bandyopadhyay, and Susmita Bose. “Induction plasma sprayed nano hydroxyapatite coatings on titanium for orthopaedic and dental implants.” Surface and Coatings Technology 205.8-9 (2011): 2785-2792.
Hisbergues, Michael, Sophie Vendeville, and Philippe Vendeville. “Zirconia: Established facts and perspectives for a biomaterial in dental implantology.” Journal of Biomedical Materials Research Part B: Applied Biomaterials: An Official Journal of The Society for Biomaterials, The Japanese Society for Biomaterials, and The Australian Society for Biomaterials and the Korean Society for Biomaterials 88.2 (2009): 519-529.
Apratim, Abhishek, et al. “Zirconia in dental implantology: A review.” Journal of International Society of Preventive & Community Dentistry 5.3 (2015): 147.
Sun, Qiang, et al. “Single-tooth replacement in the anterior arch by means of a cantilevered IPS e. max Press veneer-retained fixed partial denture: case series of 35 patients.” International Journal of Prosthodontics2 (2013).
Strassler, Howard E., David Taler, and Luis Sensi. “Single visit natural tooth Pontic Bridge with fiber reinforcement ribbon.” Oral Health7 (2007): 24.
Heimann, Robert B., and Hans D. Lehmann. Bioceramic coatings for medical implants: trends and techniques. John Wiley & Sons, 2015.
Stellingsma, C., et al. “Implantology and the severely resorbed edentulous mandible.” Critical reviews in oral biology & medicine4 (2004): 240-248.
Natali, Arturo N., Emanuele L. Carniel, and Piero G. Pavan. “Modelling of mandible bone properties in the numerical analysis of oral implant biomechanics.” Computer methods and programs in biomedicine2 (2010): 158-165.
Ananth, Hariprasad, et al. “A review on biomaterials in dental implantology.” International journal of biomedical science: IJBS3 (2015): 113.
Evaluation of different methods of surface treatment of dental implants and the effects of the percentage of bone implant contact and ossify to the gums with the surface of dental implants in each of these methods
Amir Ghalambor Dezfuli
Masters, Chemical Engineering Dorin Kasht Mana Implant Manufacturing Company, Tehran, Iran |
Bijan Mohammadi*Associate professor, Faculty of Mechanical Engineering, Iran University of Science and Technology, Tehran, Iran |
Ali Asgar Malek Altejari
Dentist, Dorin Kasht Mana Implant Manufacturing Company, Tehran, Iran aliasgarmalekaltejarimaghaleh@gmail.com |
Ehsan Anbarzadeh
PhD condidate, Faculty of Mechanical Engineering, Iran University of Science and Technology, Tehran, Iran ehsananbarzadeh74@gmail.com |
Abstract
An essential procedure in the human body is building new bone and integrating it. Integration or biocompatibility is an important step in the dental implant placement process. The fixture, which is placed under the gum tissue inside the jawbone, acts as the root of a natural tooth and coalesces, due to its integrity and viability with the body. As can be seen, the SLA, SLActive, and HA surface treatment methods bind to the patient’s jawbone more rapidly after surgery than other surface treatment methods. Meanwhile, the SLActive surface treatment method is more appropriate due to its integration speed with the jawbone in the first two weeks, where the risk of surgery and implant loosening in the patient’s mouth is higher. SLA and HA surface treatment methods are considered after the SLActive procedure. The bone’s absorption rate of titanium implants in the SLActive procedure increases by about 20 to 22% in the two to eight weeks after surgery compared to the SLA method due to the high rate of integration and biocompatibility. However, after a critical period of two weeks and four weeks after surgery, it is the HA method that merges the titanium implant’s surface to the jawbone more quickly. SL, TPS and RBM surface treatment methods are ranked next in terms of biocompatibility and the implant surface’s attachment speed with the tooth.
Keywords: Dental implant prosthesis, Implant surface treatment, Bone implant contact